اصول هیات داری و آسیب شناسی هیات های مذهبی (۱۲): نکاتی در باب وحدت هیات ها، روش ها و اهداف

زمان تقریبی مطالعه: ۹ دقیقه
۳.۷
(۳)

مقدمه

(اصول هیات داری و آسیب شناسی هیات های مذهبی) سلسله یادداشتی است که در آن سعی شده تا به اصول و قواعد هیئت داری و همچنین آسیب شناسیِ هیئت‌های مذهبی پرداخته شود. در شماره‌های پیشینِ این مجموعه ما با مطالب مختلفی در این باره آشنا شدیم که می‌توانید از طریق کلیک روی این لینک آن‌ها را مطالعه نمائید. در این قسمت نکاتی را در باب وحدت هیات ها، روش ها و اهداف آن‌ها بیان خواهیم کرد. از شما دعوت می‌کنیم که در این قسمت نیز با جامعه الاحکام همراه باشید.

 

 

 

یک) دغدغه وحدت؛ صحیح یا ناصحیح

وحدت هیات ها – با نگاهی الهی و هدف رشد و تعالی جامعه اسلامی، جلوگیری از انحرافات و استفاده از تمامی ظرفیت های مردمی – یکی از حرکت های مفید در جامعه دینی و به خصوص نظام اسلامی ماست. دغدغه وحدت مقوله ای است که از دیر زمان و بسیار در میان بزرگان و حکمای جامعه به خصوص پیش کسوتان و پیر غلامان هیات های مذهبی مطرح بوده و خوشبختانه در مقام عمل به نتایجی هم رسیده است. آنچه این حقیر در صدد آن هستم شیوه های صحیح و واقعی وحدت و آسیب شناسی آن است که البته مانند یادداشت های گذشته مختصر خواهد بود. پس این حرکت و اهمیت و الهی بودن آن قابل انکار نیست و مهم این است که وحدت و حرکت هایی که با این هدف انجام می گیرد واقعی و کارآمد باشد و از آسیب ها دور بماند.

 

دو) محور وحدت

همیشه در حرکت های دینی کسانی باید فصل الخطاب باشند و به اصطلاح حول محور کسانی باید گشت که با دین آشنا بوده و در عین حال قوه مدیریت این حرکت ها را داشته باشند چنانچه نظام اسلامی ما بدون ولایت فقیه که از برترین فقها و در واقع جامع شرایط ترین افراد و کارشناسان دین است معنا ندارد. وحدت هیات های مذهبی هم بدون افراد کارشناس و در عین حال جامع شرایط ترین موجودین در هر شهر امکان ندارد و بی اغماض باید عرض کنیم که ائمه جمعه هر شهر در واقع برترین اشخاص برای این جایگاه هستند. پس در انتخاب اول هیچ کس را نمی توان شایسته تر از ایشان دانست و باید امامان جمعه محور همه هیات های مذهبی باشد. و ائمه جمعه عزیز که همگی از روحانیان فاضل و محترم هستند باید خود نیز وارد این میدان شده و این فرصت بزرگ را غنیمت بدانند. در صورت نبود چنین شرایطی – اگر امام جمعه در شهری نتوانست این محوریت را به عهده گیرد – بهترین شخص کسی است که از جانب ایشان انتخاب شود تا گزارش این حرکت را به ایشان برساند. در غیر این صورت باید در خدمت یکی از علمای اهل تقوا و بزرگ رفته و از ایشان در این زمینه استمداد کرد و اگر ایشان نیز این مسوولیت را نپذیرفت حتما باید فردی که از جانب ایشان مشخص می شود عهده دار این مسوولیت شود. متاسفانه این حقیر راه دیگری که بتواند به سرانجامی نیک برسد سراغ ندارد؟!! و البته این حرف که محوری نیست و پیدا نمی شود یقینا معنا ندارد. وحدت از پایین به بالا به نتیجه نخواهد رسید و باید وحدت از بالا به پایین منعکس شود. هیات ها نمی توانند با کار تشکیلاتی همه را با خود همراه کنند بلکه بزرگ تر ها هستند که باید هیات ها را زیر چتر پدرانه و نصایح و نگاه حکیمانه خود گیرند و وحدت آفرین شوند.

 

سه) ارتباط واقعی مدیران

وحدت واقعی با کارت دعوت و همایش و جلسات و حلقه های ماهانه و غیره معنا پیدا نمی کند. اگر محور هیات ها معلوم شود و مدیران به این سمت حرکت کنند که بخواهند با هم مانوس باشند و حرکت های بزرگ تری در شهر و استان و بلکه کشور ایجاد کنند باید تحت اشراف عالم بزرگی شروع کنند و پس از ایجاد دبیرخانه و امسال آن دیگر انتظار معنا ندارد. مدیران هیات ها نباید منتظر بخشنامه باشند و باید عملا حرکت های صحیح را شروع کنند و مثلا در انتظار نمانند که دبیرخانه اعلام کند فلان هیات با فلان هیات جلسه بگیرند و … . اینها گاهی خلاف وحدت واقعی بوده و دستورات و طرح هایی کلیشه ای است و حتی هیات ها را پس از مدتی با خطر مواجه می کند. هیات فرهنگ سرا نیست و باید نرم، مردمی و سنتی باشد و بماند و فرمایشی و دولتی و سیستمی شدن آن جامعه را به خطر می اندازد؛ لذا وحدت واقعی در ادامه راه خود باید به سمت انس و حرکت های واقعی که در پرتو اعمال مدیران معنا می شود حرکت کند. برای نمونه باید یک مدیر با برخی از اعضا به صورت غیر منتظره یا حتی با قرار قبلی به هیات دیگری بروند و واقعا به قصد استفاده از مراسم در مجلس بنشینند. با سخنران و مداح و مدیران آن انس بگیرند و در مشکلات هیاتی و مسائل مالی مدد کار هم باشند در برپایی مراسم به کمک آن هیات بروند و گاهی هدایایی به مناسبت برای مدیر یا هیات بفرستند و بالاخره دوستی ها را به اثبات برسانند. اینکه هر از گاهی دبیرخانه بخشنامه کند که مدیران حضور پیدا کنند تا فلان کار را انجام دهیم و هیچ ارتباط عاطفی و خارج از این جلسه به صورت واقعی – نه فرمایشی – انجام نشود، از وحدت واقعی فرسنگ ها دور است…. . اینکه یک سخنران یا مداح را بخواهند به هیات ها تحمیل کنند یا یک روش را اجباری کنند خلاف وحدت است و هیات ها باید استقلال و مدیریت خود را حفظ کنند. تنها کسی که می تواند با تدبیر و حکیمانه رویه هیات ها را به سمت و سویی الهی و بدون نقص تر پیش برد محور هیات ها (رجوع به بند دو) است و لا غیر.

 

چهار) جذب حداکثری توسط محور وحدت

البته خلاف ادب است که این حقیر این مطالب را عرض کنم؛ ولی به جهت تجربه به ائمه جمعه عرض می کنم که ایشان خود باید آغاز کننده ی حرکت وحدت آفرینی در شهر باشند و منتظر هیچ گروه یا تشکلی برای این مقوله نمانند. جذب همه هیات های مذهبی شهر باید با تمام قوا توسط ائمه محترم جمعه انجام شود و به هیچ وجه نباید یک تعداد هیات که حالا با امام جمعه به ظاهر همراهند یا مثلا تعدادی هیات که به هیات های هماهنگ تر با نظام اسلامی معروفند یا از جانب برخی مدیران انتخاب و معرفی شده اند در دایره نگاه امام جمعه قرار گیرند. نباید در همایش ها و گرد هم آیی های به نام و وحدت، فقط برخی هیات ها دعوت شوند. ائمه جمعه باید پدر معنوی همه جوانان و هیات های شهر باشند و چه بخواهد حرکتی از سوی برخی هیات ها برای وحدت شروع بشود یا نشود ، ائمه جمعه باید خود محور وحدت شوند؛ درد دلها را بشنوند و به میان هیات ها رفته و از مدیران آنان دعوت کنند تا در دفتر امام جمعه، خدمت وی برسند و به گفت و گو بنشینند و در این جلسات امامان جمعه محترم شبهات را پاسخ دهند و روحانیان فاضل در حوزه ها را برای پاسخ گویی و سخنرانی به هیات ها معرفی کنند و حتی شده هزینه سخنران و اسکان آنان را به عهده گیرند و البته ائمه جمعه می توانند از سازمان تبلیغات، اداره اوقاف، معاونت های فرهنگی برخی ادارات و شهرداری و سایر مراکز در این امر یاری بخواهند و دستور به همکاری آنان را با هیات ها صادر نمایند. امامان جمعه می توانند با کمک مالی و معنوی به هیات ها آنان را در احیای فرهنگ اهل بیت ع یاری کنند و بالاخره با این محوریت و البته در این سطح بالای علمی و جایگاه که امامان جمعه دارند، چنین حرکتی به سرعت می تواند کشور را متحول سازد. اگر مدیران هیات ها نیز انقلابی، مومن و مخلصانه حرکت کنند و به فکر وحدت واقعی باشند باید در اولین مرحله برای ایجاد وحدت، به دنبال ائمه جمعه و علما رفته و آنان را به هیچ وجه رها نکنند.

تقاضا: ائمه محترم جمعه در درجه اول و عالمان دین در هر شهری – در صورت نداشتن امام جمعه یا عذر امامان جمعه – محور وحدت و جذب حداکثری هیات ها برای طرح های بزرگ هستند و باید به میدان وارد شوند و بی شک پشتوانه و ستون اصلی برای حفظ و بقا و وحدت رویه هیات های مذهبی خواهند بود.

 

پنج) پرهیز از رقابت های ناسالم

هر هیاتی در عین حالی که باید مراسم خود را باشکوه و تبلیغات و جاذبه های فراوان برگزار کند، نباید امکانات مالی خود را چه در ظاهر و چه در باطن برای رقابت با دیگر هیات ها به کار گیرد و این تفکر را در ذهن اعضای خود رسوخ دهد که اعلام موجودیت هدف اصلی و کوتاه مدت هیات است. هیات مجلس اهل بیت ع است و آلوده شدنش با مسائل مادی و نگاه های سطحی با روش این مکتب و خاندان سازگار نیست. این نوع نگاه به تبع خود نه تنها تیرگی ها و کدورت ها را همراه دارد؛ بلکه با روح وحدت آفرینی منافات دارد. مدیر چنین هیاتی به سبب این تفکر، اگر در همایش ها، نشست ها و جلساتی هم به عنوان وحدت و نزدیک شدن قلب ها و راه ها حضور پیدا کند، انتظار اعلام و اعمال مواضعش در جلسات مدیران هیات ها بیش از دیگران خواهد بود و به جهت آمار مخاطبان بیشتر، انتظار تاثیر گذاری نظرش در جمع مدیران را خواهد داشت. این سطحی نگری ها و برتر بینی ها و خود را داعیه دار نجات دیدن در دید دیگران و به خصوص توده های مردم نگرشی نفسانی و غرور آمیز خواهد بود و فضای شهرهای مذهبی را هم آلوده خواهد کرد. هر هیاتی چه کوچک یا بزرگ چه قدیمی چه تازه تاسیس، باید بتواند در شهر فعالیت کند و در محله و منطقه خود تاثیر گذار باشد. اخلاص باید به عنوان یک اصل در میان مدیران هیات ها مطرح شود و خدای ناکرده طوری وانمود نشود که مدیر هیاتی برای اعضای خود فهم بیشتری قائل است یا می خواهد صرفا خود را در شهر مطرح کند؛ کاری که متاسفانه زیبایی هیات ها را خدشه دار می کند. همه هیات ها باید با تمام وجود برای اهل بیت ع تبلیغ کنند و مراسمشان با تمام کیفیت های موجود برگزار شود؛ ولی مدیران هیات ها باید توجه کنند و به این باور برسند که شخصیت واقعی افراد است که به هر هیاتی اعتبار می دهد و با اخلاص و فکر جمعی و مصلحت اندیشی برای تمام شهر و با نگاه و دلی بزرگ است که می توان الفت و انس و برادری واقعی در میان هیات ها ایجاد کرد. مگر می شود مدیران نگاه مادی و حزبی و تشکیلاتی و برتر بینی و سیاسی کاری داشته باشند و هیات ها به وحدت برسند. به قول یکی از علما حافظه ای که با کشمش تقویت شود با پنیر هم تضعیف می شود. وحدتی که با فرمایش و اهداف سطحی ایجاد شده باشد با بادی ویران می شود و نوبت به تند باد هم نمی رسد. وقتی مدیران هیات ها از هم بدگویی کنند و کارشان فقط نقد دیگران باشد و جلساتشان به عیب گویی بگذرد؛ وقتی خدای ناکرده سخنران و مداح هیاتی را به مسخره بگیرند؛ وقتی وحدت در این خلاصه شود که فلان سخنران یا مداح را با شیوه های خاص در شهر جا بیندازند، و وقتی احترام ها مصنوعی و مصلحتی شود؛ توصیه به وحدت و همایش های در این راستا نهایتا وحدت های کلیشه ای را رقم خواهد زد نه بیشتر. باید مدیران همدیگر را باور کنند و خود خواسته و با شوق از یکدیگر مشاوره بخواهند و به هم احترام کنند تا حقیقتا وحدت واقعی دیده شود. چه فایده ای دارد کسی که دبیر این همایش های به اصطلاح وحدت آمیز می شود خود نیز آنان را باور نداشته باشد و قلبا دوستشان نداشته باشد و بخواهد از ره آورد وحدت به جایگاهی برسد. این که قرار است وحدت محور داشته باشد به این جهت است که بزرگ تر های باتقوا نگاهشان نگاه رحیمانه است. نباید وحدت هیات ها این طور جلوه کند که گروهی می خواهند بر گروه دیگر اثر بگذارند.۱

توجه: همه آسیب ها در حرکت به سوی وحدت با محوریت عالمی عامل و بصیر حل خواهد شد و اگر گفته شود نیست و نمی شود باید گفت آیا واقعا حرکتی به سوی عالمان دینی با اخلاص انجام گرفت و نشد؟؟!!. ما اگر بخواهیم می شود، چون نمی خواهیم نمی شود. بل الانسان علی نفسه بصیره و لو القی معاذیره…
  •  در خدمت جمعی از فعالان ارشد فرهنگی در یکی از استان ها همین بحث مطرح شد و پیشنهاد شد که از علمای شهر مانند امام جمعه استفاده کنند گفتند ایرادهایی دارد؛ عرض شد از یکی از اساتید اخلاق بزرگ کشور که قابل دسترسی هم بود استفاده شود، گفتند او با جوانها ارتباط ندارد و ما جوانها را درک نمی کند – در عین حال همه هم دم از انقلاب و گوش به فرمان بودن از ولی فقیه می زدند – چند وقت بعد مقام معظم رهبری فرمودند در طوفان ها به فلان عالم (همان عالمی که توصیه شده بود) متصل شوید. باز هم گوش این آقایان بدهکار نبود، چرا؟ چون: انا رجلٌ، چون من هم نظر دارم، چون ما دنبال بازی فرهنگی هستیم نه تربیت دینی. و العاقبه للمتقین.

۱.امام خمینی (ره): اگر تمام انبیا جمع بشوند در یک محلی، هیچ وقت با هم نزاع نمی‌کنند. اگر اولیا و انبیا را، شما فرض کنید که الآن بیایند در دنیا، هیچ وقت با هم نزاع ندارند. برای اینکه نزاع مال خودخواهی است. از نقطه نفس انسان پیدا می‌شود که آنها نفس را کشته‌اند. جهاد کرده‌اند و همه خدا را می‌خواهند. کسی که خدا را می‌خواهد نزاع ندارد. همه نزاعها برای این است که این برای خودش یک چیزی می‌خواهد، آن هم برای خودش یک چیزی می‌خواهد. این دو خودها تزاحم می‌کنند. این قدرت را می‌خواهد مال خودش باشد، آن هم قدرت را می‌خواهد مال خودش باشد. تزاحم می‌کنند. جنگ درمی‌آید.
اگر مردم تربیت بشوند به تربیت انبیا که همه کتب آسمانی برای این تربیت آمده است، همه این نزاعها از بین می‌رود. همه این گرفتاریهایی که برای بشر است از بین می‌رود. صحیفه نور، جلد ۱۱ – صفحه ۳۸۱.

این پست چقدر مفید بود؟

برای رتبه بندی روی یک ستاره کلیک کنید!

نظر خود را ارسال کنید

آدرس ایمیل شما درج نخواهد شد