پادکست مذهبی | همسرداری عالم ربانی

زمان تقریبی مطالعه: ۲ دقیقه
۵
(۱)

 

این است که این ها می شوند از اولیای خدا، این است که یک وقتی زندگی هایشان متحول می شود. محضر خوبان عالَم می رسند.

 

یکی از علمای بزرگ ما، از علمای ربانی و عارف ما که محضر امام زمان علیه السلام رسیده بودند، یک جریانی را از ایشان تعریف کنم خدمتتان. ایشان یک وقتی دعوتشان کردند یک جایی برنامه ای داشته باشند و این ها. مریدانشان دورشان جمع شوند، خب نمی شد، وقتش مناسب نبود، تا یک وقتی را دادند، تا مثلا یکی دو هفته ای را با خانواده بروند یک منطقه ای که این دوستدارانشان، شاگردانشان جمع شوند آنجا ، از ایشان استفاده کنند. این آقایی که می گویم بسیار مرد بزرگی است. همه تان شاید میشناسید ایشان را. و از اولیای خدا بود.

 

خب ایشان قرار گذاشت با خانواده اش، خب خانواده اش نمی دانستند آنجا چه جور جایی است. رفتند و به محض اینکه رسیدند آنجا، خانواده شان گفتند که آقا ما اینجا خوشمان نمی آید، جایش به دلمان نمی نشیند. خب، آیت الله و از اولیای خدا و این همه آدم می خواهند بیایند برای شما اینجا، نگاه کنید، أهم و مهم می کند. می گوید من یک عمر با این زن زندگی کردم، سختی هایم را متحمل شده است، گرفتاری هایم را متحمل شده، بچه هایم را نگه داشته ، حالا این خوشش نمی آید، من این را اسیر نگه دارم برای آن ها؟! خب آن ها یک ماه دیگر بیایند. بدون اینکه حرفی بزند، همانجا فرموده بود به راننده آقا برگردیم.

 

آقا! شما هم حرف خانمت را گوش میدهی؟! بله، ظلم است، او را اسیر گرفته ای آنجا؟! این ها اینجوری نیست، خودشان را نگاه نمی کنند، وظیفه ی شرعی شان را نگاه می کنند. چقدر در همین خانواده ها سر خوش آمدن و خوش نیامدن اختلاف است. می گوید من از فلانی خوشم نمی آید، نیاد! وظیفه ی شرعی ات را نگاه کن چیست. اینجوری که ما با کفار هیچ فرقی نداریم.

 

این پست چقدر مفید بود؟

برای رتبه بندی روی یک ستاره کلیک کنید!

نظر خود را ارسال کنید

آدرس ایمیل شما درج نخواهد شد