پادکست مذهبی | منشأ گرفتاری های زندگی

زمان تقریبی مطالعه: < 1 دقیقه
۵
(۱)

 

آیت اللّه العظمی خوئی ایشان در دوران طلبگی عالِمی بود برای خودش، وقتی هنوز مرجعیتش جا نیفتاده بود. یک خانه ی سی متری در نجف داشت. خانم ایشان روضه می گرفت. هفتگی یک جلسه روضه داشت، ولی خب روضه که می گرفتند ایشان باید در گرمای نجف بیرون می رفت. آمده بود به خانمش فرموده که خانم این روضه ها را دیگر تعطیل کن. خانمش هم گفته بود باشد.

 

خواسته بود درس بخواند. گاهی وقت ها انسان نمی فهمد از کجا دارد می خورد. علمای نجف از قول ایشان نقل می کنند. می گویند گفته بود که به محض اینکه جلسه ی روضه تعطیل شد، چشم هایم دیگر ندید. ضعیف شد. کتاب را نمی توانستم بخوانم.

 

می خواستم بروم مطالعه کنم جلسه را تعطیل کردم. کلا تعطیل شد. این دکتر ، آن دکتر، آیت الله العظمی خوئی. درست نمی شود. در عالم خواب به او گفته بودند قرار بود کور بشوی، می روی به قصد استشفاء، به قصد شفاء از تربت کربلا  یک ذره در دهانت می گذاری، إن شاء الله چشم هایت بر می گردد. نمی فهمیم از کجاست. آن ها خدا به ایشان کمک می کند، پاک هستند. خطاهایشان را نشانشان می دهد. ما حتی نشانمان نمی دهند. بعضی چیز ها را ما نمی فهمیم، دو دو تا چهارتای خداست . ما فقط مادی می بینیم.

 

نمی خواهم بگویم هرکسی سرطان گرفت در اثر گناه است، نه. ولی در روایت دارد که اگر گرفتار شدی، به خودت نگاه کن. ببین چرا این ها دارد می آید؟

 

این پست چقدر مفید بود؟

برای رتبه بندی روی یک ستاره کلیک کنید!

نظر خود را ارسال کنید

آدرس ایمیل شما درج نخواهد شد