پادکست مذهبی | اهمیت حفظ آبروی دیگران

زمان تقریبی مطالعه: < 1 دقیقه
۰
(۰)

 

یک خانمی از همسایه ی بغلی اش یک چیزی شنید. بدون اینکه تحقیق کند ببیند درست است یا نه، شروع کرد به گفتن، رفت به همه گفت این ها اینجوری اند این ها آن جوری اند. یک دفعه متوجه شد که ای دل غافل، همه را اشتباه کرده است. اصلا این نبوده موردش. رفت به یک عالمی عرض کرد که یک همچین گرفتاری ای پیش آمده و ما آبرویش را برده ایم. ایشان خواست یک درسی بدهد به این خانم، و بگوید که کار سنگینی انجام داده ای، یک ذره عقل داشته باش، یک ذره فکر کن. گفت چه کار کنم؟ گفت برو مرغی را ذبح کن و پرهایش را در محل کاملا پخش کن از همین مسیر خودت تا درب خانه ی خودت. گفت چشم. نمیدانست چیست. پخش کرد. گفت انجام دادم. گفت فردا برو همه را جمع کن. رفت دید دوتا آنجا مانده، دوتا اینجا. گفت بقیه اش چه؟ گفت بقیه اش رفت دیگر! نمیشود جمعش کرد. آبرو اینجور است. دیگر نمی شود جمعش کرد.

 

تا مثلا یک چیزی از همسایه می شنویم، تمام شهر خبردار می شوند، تا بیایم ببینیم درست بود یا نه دیگر نمی شود کاری اش کرد. می گویند هفتاد تا گناه کبیره دیدی ، ندیده بگیر. یک دانه دیدی حالا معلوم نیست گناه است یا نه.

این پست چقدر مفید بود؟

برای رتبه بندی روی یک ستاره کلیک کنید!

نظر خود را ارسال کنید

آدرس ایمیل شما درج نخواهد شد